جدول جو
جدول جو

معنی متلک گویی - جستجوی لغت در جدول جو

متلک گویی
(مَ تَ لَ)
عمل متلک گو. لغز خواندن. بد زبانی. استهزا کردن
لغت نامه دهخدا
متلک گویی
عمل متلک گفتن: اینها صحبتهایی بود که آن روز بعد از نهار بمیان آمد و تا چند دقیقه اسباب خنده و متلک گویی جمع گردید
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تک گویی
تصویر تک گویی
مونولوگ (Monologue) یا تک گویی در سینما و تئاتر به صحبت طولانی و یک طرفهٔ یک شخصیت در مقام یک کاراکتر اصلی داستان اشاره دارد. این صحبت معمولاً بدون وجود تعامل دیگر شخصیت ها صورت می گیرد و هدف آن نمایش دادن افکار، احساسات، یا تجربیات عمیق شخصیت است.
در سینما، مونولوگ معمولاً در قالب یک تکه طولانی از متن است که توسط یک شخصیت اصلی یا نقش اول اجرا می شود. این مونولوگ می تواند به صورت صریح (شخصیت به طور مستقیم با تماشاگر صحبت می کند) یا به صورت غیر صریح (تفکرها یا خاطراتی که بدون حضور فیزیکی شخصیت در صحنه نمایش داده می شوند) باشد.
مونولوگ ها معمولاً برای نمایش دادن افکار عمیق شخصیت، انتقال اطلاعات به تماشاگر در مورد زمینه داستان، یا برجسته کردن تحولات روانی و شخصیتی شخصیت استفاده می شوند. آنها ممکن است به عنوان ابزاری برای توسعه داستان، شناخت بیشتر شخصیت ها، و یا ایجاد تأملات عمیق تر در مخاطبان عمل کنند.
در مورد سینما، مونولوگ ها ممکن است در قالب یک صحنه طولانی باشند که به تنهایی در اوج نقطه عطف داستان قرار دارد و تأثیر بزرگی بر فهم تماشاگران داشته باشد.
گفتگو با خود که نقطه ی مقابل دیالوگ یعنی گفتگو با یکدیگر است. استفاده از این تمهید آسان و در عین حال مستلزم تجربه و مهارت است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
(تَ)
بدگویی و بدسخنی. تلخ گفتاری. عمل تلخ گو:
چون بحر کنم گناه شویی
امانه ز روی تلخ گویی.
نظامی (لیلی و مجنون ص 42).
رجوع به تلخ گو وتلخ گفتاری و ذیل تلخ رویی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ لَ)
ملک خو بودن. فرشته خویی. نهاد و سرشت فرشتگان داشتن. نیک خویی:
نخست آدمی سیرتی پیشه کن
پس آنگه ملک خویی اندیشه کن.
سعدی (بوستان).
و رجوع به ملک خو شود
لغت نامه دهخدا
(خُ اِ)
متلک گوی. کسی که عادت به متلک گفتن دارد. بدزبان. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). لغازگو. لغزخوان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
متلک پران، مضمون ساز
فرهنگ واژه مترادف متضاد